تصویر آخر

گاه نوشته های من ! (مهران میرزایی) ...

تصویر آخر

گاه نوشته های من ! (مهران میرزایی) ...

خونه...

خونه 

خونه،این خونه ی ویرون،واسه من هزار تا خاطره داره 

خونه،این خونه ی تاریک، چه روزایی رو به یادم میاره 

اون روزا یادم نمیره،دیوار خونه پر از پنجره بود 

تا افق همسایه ی ما دریا بود،ستاره بود، منظره بود 

خونه،خونه جای بازی برای افتاب و ماه بود 

پر نور واسه بیداری،پر سایه واسه خواب بود 

 

پدرم می گفت: قدیما کینه هامونو  دور انداخته بودیم 

توی برف و باد و بارون، خونه رو با قلبامون ساخته بودیم 

 

 

خونه عشق مادرم بود، که تو باغچش گل اطلسی می کاشت 

خونه روح پدرم بود، چیزی رو هم پای خونه دوست نداشت 

 

 

سیل غارتگر اومد، از تو رودخونه گذشت 

پل ها رو شکست و برد، زد و از خونه گذشت 

دست غارتگر سیل، خونه رو ویرونه کرد 

پدر پیرمو کشت، مادرو دیوونه کرد... 

 

حالا من موندم و این ویروونه ها 

پر خشم و کینه ی دیوونه ها 

 

منه زخمی،من خسته، من پاک 

می نویسم اخرین حرفو روو خاک: 

کی میاد دست توی دستم بزاره، 

تا بسازیم خونمون رو دوباره؟

نظرات 9 + ارسال نظر
سایه خاکستری چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:44 ق.ظ

سلام..... خواستم بگم سلام و درود به شما و ایرج جنتی....

عاشق داریوش چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:44 ق.ظ

مرسی مهران از پستتتتتتتتتتتتتتتتت

مهدی اسدی زاده چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:47 ق.ظ

درود و درود و درود... راستی شما ایران هستین یا مادرید مهران جان؟؟

ناهید جمعه 12 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:28 ق.ظ http://nahid-sunset.blogsky.com

خوش اومدی بعد از مدتی مهران جان .

مهدی حاجیانی جمعه 12 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:56 ق.ظ http://armageddon.blogsky.com

دفتر کهنه یاداشتهای من
گفت دوشنبه روز میلاد منه
اما شعر تو میگه که چشم من
تو نخ ابر که بارون بزنه
اخ اگه بارون بزنه
اخ اگه بارون بزنه

یادی هم باشه از فرهاد و شهیار و وروژان
سالگرد میلاد ابدیش مبارک
گرچه الان که اینو میخونید کمی دیر شده واسه تبریک

جوان جمعه 12 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:41 ق.ظ http://javan.blogsky.com

سلام. ممنون که سر زدی! شعر زیبایی بود.

آلفو یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:58 ب.ظ http://www.dozdedelha.wordpress.com

سلام مهران
میدونی، بعضی آدم ها همیشه ساز مخالف و رنگ غم می زنن. دیروز و امروزشون رو نگاه کن.

آلفو دوشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:52 ب.ظ http://www.dozdedelha.wordpress.com

کامنت من حذف شده

نه.... نشده...

رومینا چهارشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:07 ب.ظ http://black-love.blogsky.com/

یک حسه

یک نیاز

یک سوال

برای ما آدما

و نمیدونم کی میرسیم به این .........


آپم عزیزم

دختری از جنس امید به اسم : رومینا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد