تصویر آخر

گاه نوشته های من ! (مهران میرزایی) ...

تصویر آخر

گاه نوشته های من ! (مهران میرزایی) ...

گرگ پیر- به قلم خودم

 گرگ پیر - به قلم خودم

چه می گویند اینها 

در این شبهای پوشالی؟  

چه می گویند گرگ های هار 

  در این صحرای بی پایان؟  

چه می خواهند از این بره های ساده ی خشنود 

  که هر بره شده طعمه ی خیالی این گرگ ها؟؟ 

 

اری! 

منم یک بره ی تنها  

که در ان سوی صحرا 

 شدم صید یک گرگ پیر و هار 

 که من را مثل یک دشمن ویک طعمه 

 چنان در می نوردد 

 که من نیز  ز خود می ترسم! 

 

چه امد بر سر ان بره ی تنها  

چه شد سرنوشت ان گرگ پیر و هار؟ 

 نمی دانم، نمی خواهم بدانم سر نوشت ان گرگ پیر را 

 ولی بسیار خوب می دانم که هر چه امد بر سر ان بره ی تنها  

چه ازاد بود و ازاد زیست وازاد مرد  ان بره ی تنها 

در ان شبهای طولانی ان صحرا!! 

نظرات 1 + ارسال نظر
ناهید پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:41 ب.ظ http://nahid-sunset.blogsky.com

سلام مهران عزیز
سروده ات مرا به یاد مکالمه حسن و دیو در فیلم حسن کچل انداخت.اونجاکه به دیو می گه:چی شد که تو دیو شدی...دیو : من اولش گرگ بودم.حسن:چی شد که تو گرگ شدی.دیو:من اولش میش بودم.....حسن:پس چرا میش نموندی؟
....
الی آخر...
مراقب بره آزاد؛تنها و مهربانت باش.

ناهید

چشم ناهید جان من مراقبم . تو هم مراقب باش. راستی انصافا وبلاگ قشنگی داری. خوشبحالت که اینقد خوش سلیقه ای.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد